من اگر که آخرین زن زمین بودم شاید و اگر که اولین شاید بودم من اگر نه من اگر که تنها بودم، یکتا زنترین زن تنهای زمین بودم اگر که من شاید کبودی نگاهم را میشد شست از کبود و از خموش و از تاریکی گاه درخشان تک ستاره وار شاید که اخت میگرفتم یک شب نشسته بر پلهی خانهای من اگر که بودم تنها زن در این جهان با عشق و میشد که شاید بگویم آن زمان که دوخته بودم این کبود را در آن سیاه که دوستت دارم من و نه اما کنون که من ترسیده و خستهام شاید و شاید کمی کبود همچون نگاهم دربارهی کسی که دوست داشته نشد
برای حق طلبی با هشتگ
به دنبال رستگاری
شاید ,کبود ,نگاهم ,میشد ,زمین ,زن ,اگر که ,من اگر ,و از ,که من ,زمین بودم
درباره این سایت